سرنوشتمان چنین بود مابادنیاامدیم دنیابامانیامد
قانون توتنهایی من است وتنهایی من قانون عشق
زن که باشی دربارهات قضاوت میکنند؛
دربارهی لبخندی که بیریا نثار هر احمقی کردی!
دربارهی زیباییات ... که دست خودت نبوده و نیست!
دربارهی تارهای مویت که بیخیال از نگاه شکآلودهی احمقها از روسری بیرون ریختهاند!
دربارهی روحت، جسمت، دربارهی تو و زن بودنت قضاوت میکنند!
تو نترس و زن بمان احمقها همیشه زیادن!!!!
نترس از تهمت دیوانههای شهر
که اگر بترسی رفته رفته زنِ مردنما میشوی!
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, ساعت
5:50 PM توسط ادم وحوا| يک نظر |
Power By:
LoxBlog.Com |